آموزش

آبی اولترامارین

پیگمنت آبی اولترامارین

فهرست مطالب

قبل از قرن نوزدهم، رنگدانه آبی اولترامارین، از یکی از سنگ های نیمه قیمتی و کمیاب بنام سنگ لاجورد (Lapis Lazuli) که از معادن شمال افغانستان استخراج می شد، بدست می آمد. اولترامارین یک رنگدانه آبی گرم است که در اصل با فرایند آسیاب و ترکیب با موم ذوب شده، روغن، رزین کاج و ورز دادن  و سپس شستن بدست می آمد (از یک کیلوگرم ماده معدنی ۳۰ گرم رنگدانه بدست می آمد) برای همین بسیار گرانبها و حتی با ارزش تر از طلا بود و بسیاری از نقاشان توان خرید آن را نداشته و یا در لایه های پایانی از آن استفاده می نمودند. این نام از لاتین میانه ultra (فراتر) و marinus (دریا) گرفته شده است که به معنای آنسوی دریاها می باشد، زیرا از طریق دریا از آسیا وارد شده است. نام دیگر این رنگ آبی لاجوردی، آبی ایرانی یا Persian Blue می باشد. رنگ لاجوردی از رنگهای پرکاربرد در کاشی کاری ها، میناکاری و سفالگری های هنر ایرانی می باشد. این رنگ به علت وجود معادن لاجورد در ایران و افغانستان از گذشته در هنر ایرانی پیش و پس از اسلام بسیار استفاده شده است. بطوری که با ردیابی این رنگ در تاریخ تمدن های ایرانی و بین النهرین این رنگ در آثار آنها کاملاً مشهود و هویداست.

 

تاریخچه سنگ لاجورد

سنگ لاجورد ( Lapis Lazuli ) یکی از پر طرفدارترین سنگ ها در دوران باستان و نماد دانش و خرد، الهام بخش و دارای قدرت فراوان برای تعالی روان بوده است. ریشه و معنای نخستین آن روشن نیست. پنداشته شده که شکل پهلوی آن «لُزل» بوده و در کتاب بُندَهِشن به عنوان یکی از ویژگی های آسمان به کار برده شده است. به گفته میر کمال الدین کزازی ، شاید قسمت دوم آن ( ورد ) را بتوان با ( برد ) که در گویش های بومی چون بختیاری ، لری ، لارستانی سنجید که به معنای سنگ است. این واژه ایرانی در بسیاری از زبان ها راه جسته است. در زبان هندی رازاورته ، در ارمنی لازورت ، در تازی لازورد ، در لاتین لازولی ، که همراه با واژه لاپیس به معنی سنگ به کار برده می شود.

لاجورد یک کانی نیست بلکه سنگی متشکل از اوگیت ، کلسیت (سفید رنگ) ، دیوپسید ، میکا ، هوینیت (آبی رنگ) ، هورنبلند ، پیریت (برنزی) و کانی مهم اصلی لازوریت همراه با سودالیت (آبی رنگ) می باشد. اغلب به صورت دوازده سطح مستطیل شکل (رومبیک دودکاهدرون) و مکعب یافت می شود ؛ آبی رنگ است و به همین دلیل ، به آن سنگ آبی (Bluestone) نیز می گویند. لاجورد از رنگ آبى متمایل به آبى سبز تا آبى ارغوانى سیر متفاوت است. رنگ ایده آل آن آبى سیر با عمق و شدت فوق العاده است. نسبت به حرارت ، فشار ، محلول های گرم یا اسیدها و محلول های قلیایی بسیار حساس می باشد. از آن به صورت مهره یا گردنبند ، یا ساخت نگین های کابوشن استفاده می شود

نمونه سنگ لاجورد

به نظر می رسد نخستین سنگ قیمتی استخراج شده توسط بشر، لاجورد باشد و بیشتر از هر سنگ قیمتى دیگر، به طرز چشمگیرى در صنایع دستى فرهنگ هاى باستانى حضور داشته است. استفاده وسیع لاجورد در ابزار و آثار به دست آمده از دوره های پیش از تاریخ در ایران بسیار معمول بوده است. این سنگ زیبا از هزاره چهارم ق.م به دلیل ویژگی های منحصر به فردش مورد توجه مردم خاورمیانه قرار گرفته بود. معادن بدخشان افغانستان مهم ترین معدن این سنگ در خاور میانه بوده است. کیفیت و ذخیره لاجورد افغانستان در جهان بی نظیر است و یک گنج جهانى محسوب می شود.

این سنگ در اکثر تمدن های مهم هزاره چهارم و سوم ایران به صورت های گوناگون یافت شده است. در این دوران مردم سیلک کاشان در آلات و ادوات زینتی خود ، عقیق و فیروزه و مهرهای لاجورد را به کار بردند. احتمالا بیشترین استفاده از سنگ لاجورد مربوط به شهر سوخته می باشد.  در شهر سوخته یک کارگر سنگ لاجورد با کالاها و ابزارش درون یک گور یافت شد. حدود نود درصد سنگ لاجورد پیدا شده در شهر سوخته به صورت خرده های حاصل از تراش قطعات بزرگ تر سنگی بوده است که نشان دهنده این است که این سنگ پس از استخراج به شهر سوخته منتقل و در آن جا با تراش های ضروری پیراسته و سپس از راهی کاملا متفاوت از جاده خراسان بزرگ به بین النهرین انتقال می یافت.

استفاده از لاجورد در بناهای یادبود

در گورهای پادشاهی اور در میانه هزاره سوم پیش از میلاد از این سنگ بسیار استفاده شده است. از حفاریات تپه گورا در بین النهرین شمالی مقادیر فراوانی مهر از جنس لاجورد به دست آمد. جورجیا هرمن معتقد است که تجارت سنگ لاجورد از بدخشان افغانستان تا بین النهرین شمالی و جنوبی از طریق جاده خراسان بزرگ و توسط تجاری که تمام این راه را می پیمودند صورت گرفته است.
هخامنشیان، لاجورد را کبوتکه می‎ نامیدند؛ در کتیبه تاریخی بنیاد کاخ داریوش بزرگ در شوش از آن نام برده‎ شده‎ است. این سنگ از دوره هخامنشی به بعد ، در ایران ، استفاده زیادی داشته و گذشته از زینت‎ آلات ، برای تهیه لعاب مورد بهره ‎برداری قرار می ‎گرفته‎ است. قصر داریوش در شوش با لاجورد تزئین شده بود (۵۲۲-۴۶۶ ق.م). ساسانیان از آن استفاده بیشتری بردند. سقف تخت تاقدیس از لاجورد ساخته ‎شده‎ بود. این تخت در سال ۶۲۴ میلادی و پس از شکست خسروپرویز از هرکول (پادشاه رم) به دست رومیان افتاد. در این دوره همچنین، مجسمه ها و تندیس هایی مختلف از لاجورد ساخته می شد.

در مصر باستان هیچ سنگ قیمتى بیشتر از لاجورد ارزش و اهمیت نداشت. حفارى در نغدا (Naqada) که قدیمى ترین سلسله مصریان است (۳۱۰۰-۳۳۰۰ قبل از میلاد) ، بیانگر اولین موارد استفاده مصریان از لاجورد به عنوان سنگ زینتى در جواهرات است. در سواحل رود نیل، مجسمه هایى از لاجورد وجود داشته است. این سنگ در میان اشیاى قیمتى به عنوان خراج به فراعنه نیز پرداخت مى شد.

انتقال سنگ لاجورد

مارکوپولو در سال ۱۲۷۱ میلادى مقدارى لاجورد بدخشان را به اروپا برد، گرچه خود او هرگز این معادن را ندیده بود. در قرون وسطی از لاجورد برای تزیین ستون ها ، دیوارها و همچنین تولید رنگ اولترامارین استفاده می شد. بیشتر رنگ لاجوردی از طریق ونیز وارد اروپا می شد. از دیگر معادن استخراج سنگ لاجورد می توان معدن لاجورد روسیه در جنوب غربی دریاچه بایکال معدن لاجورد در شیلی ، در شمال شهر سانتیاگو را نام برد.

تاریخچه رنگدانه Ultramarine Blue

برخلاف سنگ لاجورد، استفاده از لاجورد بعنوان رنگدانه قدمت زیادی ندارد.  هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد از لاجورد به عنوان رنگدانه نقاشی توسط یونانیان و رومیان باستان استفاده شده است . مانند مصریان باستان، آنها به رنگ آبی رضایت بخش در رنگدانه سیلیکات مس مصنوعی، آبی مصری دسترسی داشتند .[۴]اولین استفاده از لاجورد به عنوان رنگدانه را می توان در نقاشی های قرن ششم و هفتم پس از میلاد در معابد غار زرتشتیان و بودایی ها در افغانستان، نزدیک معروف ترین منبع این ماده معدنی مشاهده کرد. لاجورد در نقاشی‌های چینی مربوط به قرن‌های ۱۰ و ۱۱، در نقاشی‌های دیواری هندی مربوط به قرن‌های ۱۱، ۱۲ و ۱۷، و در نسخه‌های خطی تذهیب‌شده آنگلوساکسون و نورمن از حدود ۱۱۰۰ میلادی شناسایی شده است . [۴]

در اروپای رنسانس، لاجورد به دلیل نادر بودن آن و فرآیند فشرده زمان آسیاب کردن ماده معدنی به رنگ، بسیار گران بود. محصول تولید شده کم بود و ۱ کیلوگرم ماده معدنی تنها ۳۰ گرم رنگدانه تولید می کرد. در نتیجه، از آن به مقدار کم استفاده می شد، که معمولاً برای لعاب لباس مریم باکره و سایر شخصیت های مقدس استفاده می شد. برای کاهش هزینه، در لایه زیرین معمولا رنگدانه آبی آزوریت استفاده می شد که در اواخر قرن ۱۶ و ۱۷ بدلیل کمبود آن قیمت آبی اولترامارین بطور چشمگیری افزایش یافت. رنگ آبی اولترامارین نه تنها نشانه خلوص و الوهیت بود، بلکه به نمادی برای آن دسته از مشتریانی تبدیل شد که به اندازه کافی ثروتمند بودند تا از آن استفاده کنند. گاهی اوقات مشتریان خود رنگدانه را می‌خریدند و فقط در صورت نیاز آن را در اختیار هنرمند سفارش‌دهنده قرار می‌دادند.  یکی از برجسته‌ترین آثار هنری که از اولترامارین واقعی استفاده می‌کند، «باکوس و آریادنه» اثر تیتین است.

باکوس و اریادنه

در قرن هفدهم، هنرمند هلندی، یوهانس ورمیر، تقریباً در تمام نقاشی‌های خود از این رنگدانه استفاده زیادی کرد. بطوری که گفته می شود در استفاده از این رنگ گرانبها خانواده خود را در بدهی فرو برد! او در نقاشی های “زن آبی درحال خواندن نامه”، “دختری با گوشواره مروارید” و “زن جوان با پارچ آب” از این رنگ استفاده نموده است. کاربرد اولترامارین را حتی در بخش های سایه دار نقش پارچه در نقاشی او می توان آن را مشاهده نمود. او متوجه شد که افزودن آبی اولترامارین طبیعی به سایه های خاکستری مشخصه نور روز را به نقاشی می بخشد. این رنگ بخاطر تنوع ترکیبات نور آبی منعکس شده توسط اولترامارین با نور زرد منعکس شده توسط بوم مخلوط می شود تا نور سفیدی را ایجاد کند که از طریق نقاشی منعکس می شود. همین اصل در تصاویر ورمیر در مورد برخی از رنگ‌های نارنجی و قهوه‌ای گرم که با حضور رنگدانه آبی “خنک می‌شوند” و ظاهری “روشن” می‌یابند اعمال شد.

 

توسعه اولترامارین مصنوعی

آغاز توسعه آبی اولترامارین مصنوعی از گوته شناخته شد. در حدود سال ۱۷۸۷، او رسوبات آبی را بر روی دیواره کوره های آهک در نزدیکی پالرمو در ایتالیا مشاهده کرد. او از استفاده از این رسوبات شیشه ای به عنوان جایگزینی برای لاجورد در کاربردهای تزئینی آگاه بود.

بخاطر زیبایی خیره کننده این رنگ و ارزش فراوان آن، در سال ۱۸۲۴ انجمن تشویق صنعت ملی فرانسه Societé d’Encouragement برای کسی که بتواند جایگزینی مصنوعی برای آن تولید کند ۶۰۰۰ فرانک جایزه تعیین کرد. در عرض چند هفته دونفر به نام های ژان باتیست گیمه Jean Baptiste Guimet فرانسوی و کریستین گملینChristian Gottlob Gmelin  آلمانی اعلام نمودند که این رنگ را بطور مصنوعی تولید نموده اند. کمیته جایزه را به ژان باتیست گیمه اعطا کرد و آبی مصنوعی با نام اولترامارین فرانسوی شهرت یافت. گیمه با حرارت دادن کائولینیت، کربنات سدیم و گوگرد در یک کوره برای ایجاد رنگدانه ای که از نظر شیمیایی شبیه به لاجورد است، اما از نظر رنگ حتی زنده تر، استفاده می کرد.

با توجه به اینکه این رنگ مقرون به صرفه بود و کارایی لازم را به عنوان جایگزین لاجورد داشت ، اولترامارین فرانسوی به سرعت از رنگدانه معدنی اصلی رایج تر شد. و اکنون به عنوان یک رنگ ضروری در پالت هنرمندان در نظر گرفته می شود. رنگ‌های لاجورد اصل هنوز تولید می‌شوند، اما دیگر برچسب اولترامارین ندارند. آبی اولترامارین مصنوعی غیر سمی بود و به اندازه انواع طبیعی پایدار بود همچنین تیره تر بود و از نظر پوشش و قدرت رنگ‌دهی قویتر از نمونه معدنی است. به دو صورت رنگ روغن و آبرنگ تهیه شد. در روغن با وجود درصد بالایی از روغن مورد نیاز برای آسیاب به خوبی خشک می شد و در آبرنگ رنگ آمیزی های شفاف تولید می کرد.

ویژگی های انواع آبی اولترامارین

Synthetic Ultramarine Blue معمولاً گرم و آبی مایل به قرمز است، اما انواع مختلفی از Ultramarine وجود دارد و برخی از مارک های حرفه ای بیش از یکی را در میان رنگهای خود دارند. گاهی اوقات آنها را به عنوان “سبز سایه” یا “قرمز سایه” برای نشان دادن تمایل رنگ متمایز می کنند. تفاوت بین این گونه ها ممکن است جزئی به نظر برسد، اما اینکه رنگ آبی به سمت قرمز متمایل شود یا سبز در ترکیب رنگ ضروری است. در آبرنگ، Schmincke و Daniel Smith هر دو Ultramarine Blue و French Ultramarine را ارائه می دهند. در هر دو محدوده، اولترامارین فرانسوی کمی گرمتر (قرمزتر) و دانه بندی بیشتر است، در حالی که Ultramarine Blue سردتر (سبزتر) و دانه بندی کمتر است. علاوه بر این، Schmincke دارای Ultramarine Finest است که به دلیل ذرات رنگدانه کوچک و ریز آسیاب شده، دانه دانه نمی‌شود.

آبی Ultramarine باوجود اینکه شفاف تا نیمه شفاف است، دارای قدرت رنگ‌دهی بالایی نیز می باشد. به این معنی که در ترکیب ها بدون اینکه تحت تأثیر قرار بگیرد، خود را حفظ می‌کند. می توان آن را با Burnt Sienna یا Burnt Umber مخلوط کرد تا رنگ های خنثی ظریفی ایجاد کند. در ترکیب با رنگ آبی مایل به قرمز مانند Permanent Rose، آبی اولترامارین می تواند بنفش های پر جنب و جوش ایجاد کند.

 

آبی اولترامارین رنگی ماورایی

کاندینسکی، از صمیم قلب به ویژگی‌های معنوی آبی اعتقاد داشت: «هرچه رنگ آبی عمیق‌تر می‌شود، انسان را قوی‌تر به سوی بی‌نهایت فرا می‌خواند و میل به امر خالص و ماوراء طبیعی را در او بیدار می‌کند». او در این احساس تنها نبود. معنویت گرایان شرقی مدت هاست که سنگ های قیمتی آبی تیره مانند لاجورد را با چاکرای ششم یا چشم سوم که جایگاه هوشیاری بالا در بدن انسان است مرتبط می دانند. کتاب مصری مردگان لاجورد، این رنگ را که به شکل چشم حکاکی شده و با طلا تنظیم شده است، به عنوان حرز قدرتی غیرقابل ارزیابی می شناسد. کلئوپاترا، در افسانه های رایج، لاجورد پودری را به عنوان سایه چشم می کشید.

آبی در نقاشی کاندینسکی

برخی از رنگ‌ها با صراحت خود را بیان می کنند، اما اولترامارین هرگز خود را اینگونه بر بیننده‌اش ارائه نمی‌دهد. نه سعادت محض را به دنبال دارد و نه ناامیدی مطلق. جان راسکین، منتقد هنری، در یک سخنرانی در مؤسسه فلسفی ادینبورگ گفت: «رنگ آبی همیشه توسط خدا منصوب می‌شود تا منبع لذت باشد. و خواه دائماً بالای سر شما دیده شود، یا هر هزار سال یک بار در یک سنگ واحد و بی نظیر متبلور شود، تصدیق شما به زیبایی آن به همان اندازه طبیعی، ساده و آنی است.»

عجیب است که رنگی که زمانی کمیاب تر و گرانبهاتر از طلا محسوب می شد، اکنون یکی از رایج ترین رنگ های آبی است که در رنگ های حرفه ای و مبتدی یافت می شود. داستان آبی اولترامارین، داستانی از قدرت رنگ است – مسیر هایی که برای به دست آوردن این رنگ پیمودیم و نوآوری های شیمی مدرن که آن را در دسترس ما قرار داد.

 

منابع :

  • https://www.jacksonsart.com/
  • فرهنگ جامع جواهر شناسی ؛ جهان جواهرات / دکتر داریوش ادیب / انتشارات پازینه / سال ۱۳۹۲
  • سنگ لاجورد کالای تجاری باستان / مجله پیام باستان شناس / حمیدرضا ولی پور / سال ۱۳۸۴ / شماره ۳
  • لاجورد بدخشان در کاخ های میان رودان / مجله کتاب ماه تاریخ جغرافیا / شاهین آریامنش / اردیبهشت ۱۳۹۲ / شماره ۱۸۰
  • https://www.artsupplies.co.uk/blog/artists-pigments-a-history-of-ultramarine-blue
  • https://www.york.ac.uk/org/seg/salters/ChemistryArchive/V_VisitHP/history.html
  • Goethe, Wolfgang (1914). Italiensche Reise [Italian Journey] (in German). Leipzig, Germany: Insel Verlag. p. 265. From p. 265
  • https://www.webexhibits.org/pigments/indiv/history/ultramarine.html
  • https://www.theparisreview.org/blog/2015/06/08/true-blue
مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

[metform form_id="6357"]
[metform form_id="6345"]

فراموشی رمز