رنگدانه های madder یا قرمز روناسی که تمام رنگدانه های خانواده قرمز لاکی madder lake ، madder ، rose madder ، Alizarin Crimson ، Alizarin را شامل می شود، یک رنگدانه طبیعی ارگانیک (آلی) و محلول در آب است که در طول تاریخ رنگ ها بعنوان یک قرمز پرکاربرد شناخته شده بود و بیشترین کاربرد آن در رنگرزی است که تاریخ هزاران ساله دارد. این رنگدانه پس از رنگدانه قرمز اکر قدیمی ترین رنگدانه مورد استفاده بشر بوده است.
Madder در حقیقت رنگینه است. (رنگینه ها رنگدانه هایی هستند که محلول در آب هستند و زمانی که با یک نمک فلزی ترکیب شوند رسوب کرده و رنگدانه را می سازند ) و زمانی یکی از پرسودترین تجارت کشورهای حوزه دریاچه خزر و ایران بوده است. ردپای این رنگ را می توان در فرش های ایرانی از دیرباز تاکنون مشاهده نمود.
روناس چیست؟
Madder یا روناس یک گیاه چند ساله در اصل وحشی (Rubia peregrina L.) متعلق به جنس Rubia، زیرخانواده Rubiodeae، خانواده Rubiaceae، راسته Gentianales است که ریشههای آن حاوی آنتراکینونها از جمله ترکیبات رنگی آلیزارین و پور پورین است. زیستگاه اصلی آن شامل جنوب و جنوب شرقی اروپا، حوزه مدیترانه، آسیای صغیر، قفقاز و ایران بود. رنگهای Rubiaceae در بسیاری از نقاط جهان به عنوان رنگها و رنگدانههای نساجی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
در اروپا، رنگهای این جنس Asperula tinctoria L. معمولاً بهعنوان نیهای تخت و چوبدار شناخته میشوند. رنگ مرتبط با آن (که اغلب به آن چوب رنگرز می گفتند) نیز مهم بود. نوع وحشی آن Rubia peregrina در اروپای مرکزی و جنوبی، شمال آفریقا و آسیای مرکزی یافت می شود. نوع هندی یا (munjeet) در آسیای مرکزی و شرقی، شرق آفریقا و بخشهایی از استرالیا یافت میشود. پلینی (نویسنده کتاب تاریخ طبیعی) می گوید که حداقل در قرن اول پس از میلاد، R. tinctorum به طور گسترده در سرتاسر ایتالیا و شرق مدیترانه رشد میکرد و منبعی از رنگهای قرمز برای منسوجات بود.
فرایند تولید رنگدانه از روناس
یکی از مزایای بزرگ روناس این است که به نمک بسیار مقاوم است. رنگ ها در هسته ریشه ها و ریزوم ها (ساقه های زیرزمینی) یافت می شوند. در زمانهای خاصی از فصل رشد، ریشهها رنگ صورتی تا قرمز قوی نشان میدهند. پس از کاشت بذرها در بهار و چیدن علوفه در تابستان سه سال باید صبر نمود تا ریشه ها مستعد برداشت شوند. فرایند برداشت در پاییز انجام می شود و فقط ریشه های فرعی را قطع می کنند. پس از برداشت ریشه ها آنها را درگودالی می ریزند و نمناک می نمایند. سپس یک پتوی نمدی روی آن می کشند تا رطوبت آنها حفظ شود. بعد از آن در یک مکان صاف، مانند یک خرمنکوب قرار داده و بارها چرخانده می شوند تا خشک شوند. در این فرایند وزن آن به ۴/۳ تقلیل می یابد. پس از خشک شدن آنها را در آسیاب ریخته و پودر می نمایند. برای اینکه رنگ ها به منسوجات متصل شوند آنها را با مواد غیرآلی ترکیب میکردند. در یک روش آن را به همراه برگ های سماق وحشی آسیاب شده، روغن ماهی، زاج و گیاهان سودا می جوشاندند و برای رنگرزی و رنگ لاکی فرش استفاده می کردند. یونهای معدنی مانند آلومینیوم، با ترکیبات طبیعی موجود در ریشهها، کمپلکسهایی را تشکیل میدهند که پیوندهای قوی با الیاف نساجی را تسهیل میکنند و همچنین معمولاً رنگ ریشهها را به رنگهای قرمزتر تبدیل میکنند.
عمده مصرف روناس برای تولید رنگ قرمز درخشان برای نخهای پشمی، پنبهای و ابریشم مورد استفاده در فرش ، پارچه و ملیله بود. همچنین madder منبع رنگدانه قرمز تیره معروف به madder lake بود که به طور گسترده توسط مینیاتوریست های ایرانی و نقاشان اروپایی استفاده می شد.
همانطور که ژان هلوت در سال ۱۷۵۰ اشاره کرد«از همه قرمزها، زمانی که آن را روی پشم یا «پارچهای که به خوبی چربیزدایی شده» بمالند، قویتر است و سپس با نمکهایی که با آن دو یا سه ساعت میجوشانند، آماده میشود. در غیر این صورت، این قرمز، که پس از این آماده سازی رنگ، بسیار سرسخت است، به سختی در مقابل آزمایشات مقاومت می کند، ما می دانیم که ماده رنگی این ریشه (آلیزارین) به وسیله نمک های معدنی روی الیاف ثابت می شود. بنابراین لاک های بسیار پایداری تشکیل می شوند که رنگ آنها بسته به رنگ مورد استفاده متفاوت است: با زاج، قرمزهای روشن به دست می آوریم که مطابق با قرمز آدریانوپلی است. نمکهای آهن بسته به شدت، رنگهای قهوهای و حتی تقریباً سیاه ایجاد میکنند.»
تاریخچه استفاده از رنگدانه روناسی
تقریباً چهار هزار سال است که ریشه های پودر شده روناس وحشی (Rubia peregrina L.) و پرورشی (Rubia tinctorum L.) در آسیا، شمال آفریقا و اروپا به عنوان رنگ قرمز مورد استفاده قرار گرفته است. زیستگاه اصلی و طبیعی روناس از ایران تا مدیترانه گسترش یافته است و ریشههای روناس مدتها قبل از کشت سیستماتیک گیاه جمعآوری، فرآوری و مورد استفاده قرار می گرفتند. اگرچه رنگ قرمز مشتق شده از روناس کاربردهای مختلفی داشت، اما رنگرزی الیاف برای استفاده در منسوجات و فرش اولین مورد بود و اولین بار در ۲۰۰۰ سال ق.م در منابع خط میخی بین النهرین عنوان شده است. در ایران استفاده از آن از اواخر دوران باستان تا دوران جدید قابل ردیابی است و احتمالاً از اوایل هزاره اول قبل از میلاد شروع شده است.
اولین نمونه های کشف شده مربوط به سومر بوده اند که که در کتیبه ها با نام ú-háb = Akka dian ḫurātu نوشته شده است. اولین نمونه های استفاده از روناس در ایران یک صندل چرمی است که در ایسین بندر عباس کشف شده است. شواهدی مبنی بر استفاده از این رنگ در آشور و در مقیاس صنعتی، برای لباسهای نظامی وجود دارد. عیلامیان به آن ḥarkaman می گفتند که از واژه اکدی argamannu گرفته می شد. در دوره نو بابلی دستور العمل هایی شامل استفاده از madder برای تولید رنگ قرمز-بنفش وجود دارد که برخی از آنها ممکن است از منابع قبلی که قدمت آنها به اواسط هزاره دوم قبل از میلاد باز می گردد، کپی شده باشد. رنگ قرمز مبتنی بر Madder ممکن است بر روی گچ در اوروک، در جنوب عراق استفاده شده باشد.
در شرق دور، اولین شواهد تاریخی مبنی بر رنگرزی روناس به دفینه ای در یانگهای، تورفان در سین کیانگ، در غرب چین مربوط می شود، جایی که قطعات شلوار پشمی شامل الیاف قرمز رنگ در مقبره ای پیدا شد. که تاریخ آن به ۱۲۶۱-۱۰۴۱ قبل از میلاد باز می گردد. روناس وحشی همچنین به عنوان منبع رنگ قرمز برای برخی از منسوجات، مربوط به قرن یازدهم و دهم قبل از میلاد، در تیمنا، اسرائیل یافت شده است.
رنگ های مشتق شده از عصاره ریشه گیاه madder (rubia tinctorum) توسط مصریان، یونانیان و رومیان باستان برای رنگ آمیزی منسوجات مورد استفاده قرار می گرفت. روناس در دوران باستان در اوایل ۱۵۰۰ قبل از میلاد نیز به عنوان ماده رنگزا در آسیای مرکزی کشت می شده است. پارچه رنگرزی شده با رنگدانه ریشه روناس در مقبره فرعون توت عنخ آمون و همچنین در ویرانه های پمپئی و کورنت باستان یافت شد، که میتوان تاریخ آن را به سال ۱۳۲۴ قبل از میلاد فرض نمود. رنگدانه Madder ، یکی از رایجترین رنگهای مورد استفاده در پرترههای مومیایی مصری می باشد. به عنوان یک رنگدانه خالص، صورتی یا قرمز است، گاهی اوقات کمی مایل به ارغوانی است، و اغلب به عنوان رنگ اصلی در پارچه های قرمز و بنفش و کلاوی شناخته می شود.Madder مخلوط با رنگدانه آبی در پارچه بنفش یافت شده است و معمولاً روی لب ها و هایلایت ها روی صورت مشاهده می شود.
اولین نمونههای موجود از استفاده رنگدانههای مبتنی بر روناس در دنیای باستان مربوط به سفالهای قبرسی قرنهای هشتم و هفتم قبل از میلاد است. گزارش شده است که این آثار حاوی آلیزارین، پورپورین بودند.
گفته می شود که روناس توسط صلیبیون وارد ایتالیا شده است. در قرن سیزدهم، madder در مقیاس نسبتاً وسیعی در اروپا کشت می شد، اما شواهدی مبنی بر استفاده از آن در نقاشی های قرون وسطی یا رنسانس وجود ندارد. Madder lake بیشتر در قرن ۱۸ و ۱۹ مورد استفاده قرار گرفت، اگرچه هرگز به اندازه رنگدانه های دیگر یاقوت مانند ساخته شده از کرمس، کوشین، چوب برزیل و لاک نبود. در قرون وسطی، شارلمانی کشت روناس را تشویق کرد. در خاک های شنی هلند به خوبی رشد کرد و به بخش مهمی از اقتصاد محلی تبدیل شد.
روناس در سال ۱۷۷۲ در کاختی (گرجستان) به طور گسترده کشت می شد. روناس وحشی از گیلان و همچنین از تارکو [ترکی] از راه دربند به آستاراخان رسیدند.آستاراخان، در ولگا در جنوب روسیه امروزی، در ربع آخر قرن هجدهم به مرکز مهم رنگرزی و همچنین دروازه ای به روسیه برای واردات روناس تبدیل شد. بیشتر آماده سازی و رنگرزی روناس در آنجا توسط ارمنیان انجام می شد که «به دلیل وضعیت نابسامان ایران، تعداد آنها پیوسته در حال افزایش بود».همراه با انواع کالاهای دیگر، روناس برای بازار روسیه در سالیان، در دربند و ایالت داغستان و همچنین نزدیک دهانه رودخانه کور، و باکو (هر دو در آذربایجان کنونی) در کنار دریای خزر تهیه می شد.
در اواسط قرن هجدهم، بیشتر روناس طبیعی (Rubia tinctorum) در هلند رشد می کرد. انگلستان تمام روناس مورد استفاده در تولید نساجی خود را با هزینه سیصد هزار پوند در سال از هلند وارد می کرد.
اریش زوگمایر Zugmayer ، در کتاب “در سفری از طریق خاور نزدیک در سال ۱۹۰۴” می گوید «با اختلاط روناس با رنگهای دیگر، بیش از صد رنگ قرمز متمایز به دست میآید، و با اطمینان میتوان گفت که تمام رنگ قرمز موجود در فرشهای شرقی عمدتاً از روناس تشکیل شده است. یک استثنا در این مورد رنگ های آنیلین است که گاهی اوقات نیز یافت می شود. اما این تفاوت حتی برای آماتورترین افراد غیر حرفهای فرش نیز وقتی به آن نگاه میکنید، آشکار است.»
تا سال ۱۸۰۴، جورج فیلد، رنگساز انگلیسی، تکنیکی را برای تولید رنگدانه madder با استفاده از زاج ابداع کرد. این امر عصاره ی ماده ی محلول در آب را به رنگدانه ای جامد و نامحلول تبدیل کرد. این رنگدانه madder lake ماندگاری بیشتری داشت و بعنوان مثال میشد از آن بصورت ترکیب با رنگ های دیگراستفاده کرد.
استفاده از روناس در ایران
همانطور که گفتیم قدمت استفاده از روناس وحشی در ایران به دوران باستان و به زمان عیلامیان می رسد. به غیر از صندل چرمی ایسین که پیشتر صحبت شد شواهد زیادی در استفاده روناس در دوران قبل از هخامنشیان وجود ندارد. نمونه دیگر بقایای مومیایی شده حداقل هشت نفر در معدن نمک باستانی چهرآباد در نزدیکی زنجان است، که تاریخ آنها به اواسط تا اواخر دوره هخامنشی (حدود ۴۱۰-۳۵۰ قبل از میلاد) می رسد. استفاده از روناس در دوره ساسانیان، با شواهدی از منسوجاتی که با روناس رنگ شده به خوبی ثابت شده است. بعلاوه، نام فارسی جدید روناس به وضوح از فارسی میانه و اشکانی rōδin (ر.ک. r(r)ūnai ختنی) گرفته شده است که به معنای دانش این گیاه در جهان بزرگ ایران در اواخر دوران باستان است.
در مطالعه اخیر بر روی رنگهای بکار رفته در نقاشیهای دیواری در شاه دژ- قلعهای که در سال ۱۱۰۷ توسط ملکشاه حاکم سلجوقی بر روی قلهای در نزدیکی حومه جنوبی اصفهان ساخته شد. استفاده از قرمز مبتنی بر روناس شناسایی گردید. این قلعه بر روی پایه قدیمیتر ساسانی (قرن سوم تا ششم پس از میلاد) ساخته شده است. حمدالله مستوفی در حدود سال ۱۳۴۰ در دوره ایلخانی از تولید روناس در خواف نزدیک نیشابور خراسان یاد کرد.
ریشه های روناس در بسیاری از مناطق ایران و قفقاز به طور سنتی و وحشی جمع آوری می شد. Madder در ایران با خوشهای از فیتونیمهای هم خانواده از جمله rūyan/rūnās (تهران، کردستان) شناخته میشود. نام بومی رونیاس در (اصفهان) و رودان(گ) در (دره هری رود خور اسان) بکار می رفته است. از خواص درمانی آن نیز استفاده می نمودند. مثلا برای درمان دردها وشکستگی استخوان، برای درمان پلوریس(سینه پهلو و التهاب و تحریک پرده جنب درریه) ، تسکین دردهای سیاتیک، بیماری های پوستی، درمان سنگ کلیه و موارد بسیار دیگر.
جوزافا باربارو، جهانگرد ونیزی، در توصیف دوران سلطنت شاه اسماعیل اول (متوفی ۱۵۰۱-۱۵۲۴)، درباره خوی می نویسد: «در این شهر با استفاده از ریشه های قرمز رنگ، رنگ زرشکی زیادی درست می کنند. آن را با بیل از زمین می کنند، آسیاب کرده و سپس به اورموس [هرمز] می برند و در بسیاری از مناطق هند به عنوان رنگ قرمز به کار می روند.» صدور روناس از هرمز به هند در پایان قرن شانزدهم توسط نویسنده پرتغالی پدرو تکسیرا ذکر شده است.
یک تجارت سودآور
روناس به عنوان یک منبع طبیعی وحشی توسط گروههای عشایری در بسیاری از نقاط ایران جمعآوری میشد و کشت روناس که به دلیل تقاضای داخلی و بازارهای خارجی تجارتی پرسود بود، بسیار رونق گرفت. گیاهی که جزء لاینفک صنعت معروف قالیبافی ایران بوده است، سزاوار است که همه محققان علاقهمند به تاریخ هنر، صنایع دستی، فناوری و منابع طبیعی ایران و قفقاز به رسمیت شناخته شوند.
در آغاز قرن هفدهم، آذربایجان صادرکننده ی معروف روناس بود. روناس صادراتی ایران به هند، ترکیه (در زبان ترکی آن را boïa می نامیدند) و اروپا صادر می شد. و یکی از سودآور ترین تجارت ها چه در داخل و چه به کشورهای دیگر بود. روناس در سال ۱۸۲۳ یکی از صادرات اصلی ایران در نظر گرفته شد. در اواخر قرن نوزدهم مراکز مهم برای فروش و تجارت روناس در ایران تبریز، یزد، هرمز، کاشان و اصفهان بودند. صادرات عمدتاً به سمت روسیه، هند و سواحل عربی خلیج فارس بود.
در قرن نوزدهم تقاضا برای روناس در هند و روسیه زیاد بود و باعث شد سرمایهگذاریهای زیادی در کشت روناس بهعنوان یک محصول تجاری هم در ایران و هم در قفقاز انجام شود. اسنادی ارائه شدهاند که گزارشهای دقیقی از کشت و فرآوری ریشهها برای تولید مواد رنگزا ارائه میدهند. معرفی رنگهای مصنوعی در دهه ۱۸۷۰ تا حد زیادی بازار رنگهای مبتنی بر روناس را در اوراسیا از بین برد و بهویژه بر صنعت فرش تأثیر عمیقی گذاشت.
ایرانیان از دیرباز از نیل، روناس و برگ درخت تاک برای رنگهای فرش استفاده می نمودند. به دلیل ثبات این رنگ از آن در لوازم آرایش، در آشپزی، شناسایی دام و حتی از خواص درمانی آن استفاده می نمودند.
استفاده هنرمندان
رنگدانه قرمز روناسی طبیعی چون شفاف بودند اهمیت ویژه ای در تاریخ هنر داشتند و درصورتی که در نور طبیعی قرار نگیرد یک رنگ یاقوتی نسبتاً دائمی ایجاد می کند که در میان هنرمندان از محبوبیت خاصی برخوردار بود. آنها در نقاشی های هنرمندان ونیزی قرن شانزدهم، از جمله تیتیان Titian ، برای به تصویر کشیدن پارچه ها و پارچه های ظریف رایج بودند.
مسیح درحال راندن سوداگران از معبد اثر ال گرکو، ۱۶۰۰ میلادی
باتوجه به ماهیت بسیار شفاف آن مناسب لعاب کاری بوده و در لایه های آخر استفاده می شد. به این صورت که در لایه های زیرین از قرمز ورمیلیون و قرمز های آتشین استفاده می شد و برای اینکه ورمیلیون در نور سیاه نشود روی آن را با لایه ای از قرمز روناسی می پوشاندند. ال گرکو آن را بر روی یک لایه زیرسازی شده روشن نقاشی بکار می برد. هنرمندان دیگرمانند ولاسکز از قلم موی نرم آغشته به رنگ با روغن بیشتر برای لعابکاری استفاده می نمودند. روش ورمیر متفاوت بود. او ابتدا رنگ های قرمز ورمیلیون را با استفاده از سفید و سیاه و تنالیته های متفاوت روی بوم می کشید و پس از خشک شدن قرمز روناسی را در لایه رویی بکار می برد. به این صورت بکار بردن قرمز روناسی بر روی بخش های سفید درخشش پارچه قرمز را نشان می داد. برای لب ها و گونه ها قرمز طبیعی را بصورت مستقیم یا لعابکاری با سرب سفید و زرد اکر استفاده می نمود. رنگ لب سوژه دختری با گوشواره مروارید به این صورت نقاشی شده است.
نقاشان زیادی در طول تاریخ هنر از آن استفاده نموده اند از جمله رافائل، رنوار، یوهانس ورمیر، رامبراند، کاندینسکی، ادگار دگا، هیرونیموس بوش، کلود مونه، تیتیان، روبنس، سورا، ولاسکز و …
یوهانس ورمیر دختری بالیوان شراب ۱۶۶۰-۱۶۵۹
ورمیر ابتدا لباس دختر را با رنگ قرمز ورمیلیون به همراه سفید و مشکی در لایه زیرین بکار برده و سپس قرمز روناسی را بعنوان لایه لعاب روی آن کار کرده است.
ساخت رنگدانه مصنوعی
جورج فیلد (۱۷۷۷-۱۸۵۴) شیمیدان و رنگساز برجسته تا سال ۱۸۰۴ موفق به ساخت رنگ های madder و لاکی شد که با گذشت زمان محو نمی شدند. او عصاره روناس را که در آب محلول بود به رنگدانه جامد نامحلول تبدیل کرد. این منجر به تهیه رنگدانه هایی شد که به عنوان قرمز لاکی madder lake شناخته می شد. رنگهای لاکی رنگدانههایی بودند که از کنار هم قرار دادن یا «تثبیت» یک رنگ با یک ماده نامحلول یا «پایه»، در این مورد هیدرات آلومینیوم یا سولفات کلسیم ساخته میشدند. این رنگدانه ها ماندگاری بیشتری داشتند و میتوان از آن در ایجاد رنگ استفاده کرد. رنگدانه های ساخته شده از ریشه madder از رز تا قهوه ای متفاوت بود و توسط نقاشان معاصر آن روز، از جمله جان کنستبل و ویلیام هولمن هانت استفاده می شد.
در سال ۱۸۲۶، دو شیمیدان فرانسوی بنام ژان ژاک کالینJean-Jacques Colin و پیر ژان روبیکه Pierre-Jean Robiquet برای اولین بار موفق به جداسازی رنگ فعال در ریشه پودر شده از گیاه روناسmadder شدند و یافته های خود را در Annales de Chimie XXXIV، “Recherches sur la matière colorante de la garance” در سال ۱۸۲۷ منتشر کردند. آنها متوجه شدند که در ریشه روناس، دو رنگ وجود دارد: یکی از آنها آلیزارین که ماندگار است و دیگری پورپورین که به سرعت محو می شود. پورپورین فقط به شکل طبیعی روناس وجود دارد و رنگ نارنجی –قرمز گرمتری می دهد که آلیزارین مصنوعی خالص آن را ندارد. پورپورین در زیر نور فرابنفش به رنگ زرد تا قرمز در می آید، در حالی که آلیزارین مصنوعی کمی بنفش را نشان می دهد. آلیزارین قبل از پورپورین، با گرم کردن ریشه های روناس با اسید و پتاس کشف شد . یک بخار زرد متبلور به سوزن های قرمز روشن: آلیزارین. این کنسانتره آلیزارین تنها ۱ درصد از ریشه روناس را تشکیل می دهد.
آلیزارین در سال ۱۸۶۸ توسط شیمیدانان آلمانی کارل گرابه C. Graebe و کارل لیبرمن C. Lieberman به صورت مصنوعی ساخته شد و در همان سال در انگلستان به ثبت رسید. این سنتز باعث کاهش سریع و تقریباً ناپدید شدن کامل صنعت در حال رشد روناس شد.
پیشرفت در درک شیمی، مانند ساختارهای شیمیایی، فرمول های شیمیایی و فرمول های عنصری، به این دانشمندان مستقر در برلین کمک کرد تا کشف کنند که آلیزارین دارای پایه آنتراسن است . با این حال، دستور تولید آن در مقیاس بزرگ امکان پذیر نبود. به مواد گران قیمت و فرار، به ویژه برم نیاز داشت .
ویلیام پرکین ، مخترع رنگدانه بنفش mauveine ، در ژوئن ۱۸۶۹ حق اختراعی را برای روش جدیدی برای تولید آلیزارین بدون برم ثبت کرد. گرابه، لیبرمن و هاینریش کارو فقط یک روز قبل از پرکین، حق ثبت اختراع را برای یک فرآیند مشابه به ثبت رساندند – اما هر دو اختراع ثبت شدند، آنها بازار را به نصف تقسیم کردند: پرکین به بازار انگلیس فروخت و دانشمندان آلمانی از برلین به ایالات متحده و سرزمین اصلی اروپا.
اگرچه آلیزارین به دلیل عدم وجود پورپورین نسبت به madder lake ماندگاری برتر داشت، اما هر دو رنگدانه madder lake در نقاشی رنگ روغن و آبرنگ استفاده می شدند. برخی از نقاشان شکایت داشتند که انواع مصنوعی اشباع و درخشان تر از روناس است. هر دو واریته غیر سمی بودند و در روغن به آهستگی خشک میشدند و سایههای تیره تر ماندگارتر از انواع روشنتر بودند. هر دو با تمام رنگدانه های دیگر سازگار بودند.
پس از آن رنگ آلیزارین مصنوعی به سرعت جایگزین تمام رنگهای مبتنی بر madder شد که در آن زمان استفاده میشد (مثلاً در کتهای قرمز ارتش بریتانیا در اواخر قرن هفدهم تا سال ۱۸۷۰، و پارچه نظامی فرانسوی، که اغلب “قرمز ترکیه” نامیده می شد که رنگهای زرشکی قویتری داشتند). اکنون آلیزارین تا حد زیادی با رنگدانههای کویناکریدونی مقاومتر در برابر نور جایگزین شده است که در ابتدا در DuPont (شرکت شیمیائی چند ملیتی آمریکایی که نقش مهمی در توسعه رنگدانه ها داشت) در سال ۱۹۵۸ توسعه یافت.
رنگدانه های مرتبط
رنگدانه روناس یا madder lake یک رنگدانه طبیعی و درحقیقت یک رنگینه است که از آن رنگدانه هایی با شماره پیگمنت های ذیل مشتق می گردند:
- روناس لاکی madder Lake : NR9، رز مدر rose madder
- قرمز ریشه چای : شایروت chayroot : NR6
- آلیزارین: NR10 و NR11 و NR12
- آلیزارین کریمسون: NR8
- آلیزارین کریمسون مصنوعی PR83
نامگذاری رنگدانه های خانواده Lake
لاکی یا lake اصطلاحی است که از کلمه لاتین lacca گرفته شده و برای نشان دان رنگدانه های خانواده madder استفاده می شد. اصطلاح «لاک» lake از فرایند استقفاده از لاک یا ترشح صمغی حشرات بعنوان منبع اولیه این رنگدانه ها درنظر گرفته شده است و با گذشت زمان این اصطلاح گسترش یافت و شامل رنگدانه های ساخته شده از سایر منابع آلی شد.
ویژگی های رنگدانه
مانند رنگدانه های سیاه رنگدانه طبیعی قرمز روناسی به آهستگی خشک می شوند و به خشک کن های اضافی نیاز دارند. رنگدانه قرمز لاکی همانطور که گفته شد بدلیل وجود جزء رنگدانه پورپورین بسیار فرار بوده و در نور روز پس از مدتی محو می شود. برای همین مناسب نقاشی های دیواری نمی باشد. اما رنگدانه مصنوعی تولید شده که از جزء آلیزارین می باشد مقاومت بیشتری در برابر نور دارند و ماندگار می باشد. اما در بهترین حالت درجه ماندگاری آن ۳ می باشد. رنگ آن متمایل به زرشکی بوده و بسیار درخشان و روشن می باشد. آلیزارین کریمسون یک رنگدانه لاکی مصنوعی بر پایه رنگ آلیزارین است که بر روی آلومینویم رسوب می کند.
*تمام رنگدانه های خانواده madder غیرسمی درنظر گرفته می شود.
منابع
Daniel T. Potts: On the history of madder (Rubia peregrina L. and Rubia tinctorum L.)
in pre-modern Iran and the Caucasus
https://www.getty.edu/publications/mummyportraits/
part-one
https://www.webexhibits.org/pigments/indiv/
history/madder.html
http://www.essentialvermeer.com/palette/
palette_madder_lake.html
David Bomford and Ashok Roy, A Closer Look – Colour, National Gallery Company, p. 41.
Mouseion (1933). Les Rayons Ultra-Violet Applicques a l’Examen des Couleurs et des Agglutinants .
St. Clair, Kassia (2016). زندگی مخفی رنگ. لندن: جان موری. پ. ۱۵۲-۱۵۳.